هفتاد صفحه کتاب و دو ساعت زمان: با این سؤال کتاب شروع کردم که هنر نویسندگی به چه روشی اندازه گیری و درجه بندی میشه؟ مثلا برای یک هنر عالی، توالی کلمه های یک داستان باید منجر به خلق صحنه های به یادماندنی و تاثیر گذار در ذهن خواننده ای مثل من بشه؟ باید پر از اتفاق های نادر و کمیابی باشه که احتمال اتفاق افتادنش برای خواننده ای مثل من غیرممکن و دور از دسترس در واقعیت و حتی خیاله؟ یا باید منتظر پندها و نصیحت های اخلاقی و فلسفی باشم که متناسب با قدرت قلم و فهم یک نویسنده سادهسازی و تمثیل شده؟ هنر دقیقا کجای این هفتاد صفحه قرار داشت؟ شاید هنر نویسنده اینجا بود که من متوجه داستانی بودن یا واقعی بودن رویداد های این کتاب نشدم. برای من هیچ کدوم از اینها نبود فکر هم نکنم چندماه بعد چیزی از نوشته های این کتاب یادم بیاد، شاید من خواننده بدی هستم ولی عجیب اینکه من بعد از مطالعه این کتاب لذتی از هنر نویسندگی نبردم ولی از امروز تا مدتها وقتی موسیقی کلاسیک گوش
میکنم یک لحظه بیشتر درنگ میکنم، شوپن تبدیل به بتی شده که دیگه کمتر موسیقی دانی توانایی بهزیر کشیدنش رو داره، از هنر موسیقی بیشتر لذت میبرم در صورتی که قبلا بیشتر حکم یک تفریح و سرگرمی داشت، ولی ایا مقصود نویسنده هم همین بود؟ خدمت به یک هنر دیگه؟ با فداکردن خودش؟← کتاب ...
ادامه مطلبما را در سایت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : elaleph بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 22 آذر 1401 ساعت: 21:30